رهارها، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

بهترین هدیه خدا

ادامه ی داستان مهدکودک

دختر قشنگم، امروز سومین روزه که به طور متوالی می ری مهد و از صبح تا ظهر می مونی.خدارو شکر اصلا گریه نمی کنی.امروز که خیلی خانم بودی.خاله مریم خیلی ازت تعریف کرد. تازه تونستن جیشت رو هم بگیرن.یه کم خیالم راحت شده.غذاتو هم خوب می خوری.امروز نقاشی هم کردی .مامان ،نقاشیتو به کمد چسبوند.می خوام فردا بزارم یه کم بیشتر بمونی .خدا رو شکر دخترم دیگه داره خانم خانم میشه.باورم نمیشه اینقدر راحت با مهد کنار اومدی. همش فکر می کردم یه هفته ایی گریه زاری داریم،استرس زیادی داشتم.اما خدا رو شکر اصلا گریه نکردی.مامان خیلی خیلی خوشحاله.ان شاالله خوشحالیش با دوام هم باشه.خدا رو شکر تو این چند روزه خیلی بیشتر حرف می زنی.البته خاله مریم گفت تو مهد حرف نمی زنی فق...
25 شهريور 1392

مهد کودک

عسلم، از وقتی فهمیدم خاله فاطی دیگه نمی تونه بیاد نگهت داره ، رفتم دنبال مهد.چند تا رو که نزدیک خونمون بود دیدم، یکیشون از بقیه بهتر به نظر می اومد.مهد همگامان که چهار راه فرزانه ست.مسئولش خانم رمضانیه که خیلی خیلی خوش برخورد ، مهربون و خنده رو به نظر می رسه.احساس کردم این مهد از بقیه بهتره. از روز دوشنبه 18 شهریور 92 بردمت مهد.به پیشنهاد خانم رمضانی ، روز اول حدود 40 دقیقه و روز دوم یک ساعت موندی،البته منم بیرون می نشستم.خدا می دونه که چقدر استرس داشتم.دلم خیلی شور می زد که نکنه باهاشون نمونی یا خیلی گریه کنی.روز اول حدود سه یا چهار دقیقه گریه کردی مربیها و بقیه بچه ها شروع کردند آهنگ تولد تولد رنگین کمان (که خیلی سری آهنگ هاشو دوست داری) ...
21 شهريور 1392

هورررااااا دخملم 2ساله شد

 عزیز دلم، دختر قشنگم تولد دوسالگیت هم رسید. عزیزم تولدت مبارک .از خدای مهربون ممنونم که دختر نازم رو بهم داد.باورم نمیشه دوسال از روز به دنیا اومدنت می گذره.چقدر زود گذشت انگار همین دیروز بود .لحظه لحظه ی به دنیا اومدنت رو به خاطر دارم.بزرگ کردنت خیلی سخت بود اما خیلی خیلی شیرین . اولین باری که شیر خوردی ،اولین باری که بهمون لبخند زدی،اولین باری که غلت زدی ،اولین باری که سینه خیز رفتی ،اولین باری که راه رفتی و اولین کلمه ایی که گفتی .حالا واسه خودت خانمی شدی، کلی حرف می زنی، شیطنت می کنی .قربونت برم برا بهترین ها رو آرزو می کنم.امیدوارم همیشه خوشبخت و خوشحال و سلامت باشی. امسال موقع تولدت خونه ی عمه مهناز بودیم.البته رفتنمون &nb...
15 شهريور 1392

عکس های رها سری پانزدهم

    قربونت برم که عاشق دمپایی مامانی. اینم عکس های کیارش خاله!! دوشب که باباش ماموریت بود اومده بودند خونه ی ما.قربونش برم که اینقدر نازه.    ژنرال کیارش خاوری نژاد .قربونت برم چقدر هم بهت این عنوان می آد.        ای وای چرا اخم کردی خاله؟؟؟ ...
15 شهريور 1392
1